سازمانهای حمایتی و نقش انها در سلامت روانی سالمندان
تهیه و تنظیم از عبدالله حسینلوکارشناس ارشد فیزیولوژی مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره)اورمیه
سالمندی مرحله ای از رشد است که با کاهش قابل ملاحظه ای درفعالیتهای حسی و حرکتی وحافظه کوتاه مدت ظاهر می شود . طبق تعاریفی که از سالمندی ارایه شده است افراد بالای سن 65 سال را می توان جزء جامعه سالمندان به حساب آورد . آمار و ارقام نشان می دهد که به دلایل مختلف از جمله بازنشستگی زودهنگام , پیشرفت روشهای درمانی و بالا رفتن میانگین عمرانسان باعث افزایش شمار سالمندان درجامعه شده است و این در حالی است که همگام با افزایش آمار سالمندان شبکه های حمایتی کارآمد از قبیل مراکز مشاوره سالمندان, توسعه کانونهای سالمندان , تشکیل انجمن برای گروههایی با ویژگی مشترک ( دیابتی , سرطانی , سالمند و غیره ) که به موقع خدمات روان شناختی این اقشار را تامین کنند. آشنا نمودن سالمندان به رفتارها ونکاتی که از آنها بروز داده می شود و بر خانواده اثر منفی گذارد واجد ارزش ویژه ای است , و حتی برای کسانی که در شرف سالمندی هستند رعایت این یافته ها امکانی فراهم می نماید تا اطرافیان نگرش مثبتی در قبال آنها داشته باشند . در بخش دیگر ,با بررسی که بر ادبیات سالمندی صورت گرفته است یافته های مرتبط با مقوله هایی از قبیل , تاثیر نگرش اطرافیان بر بهداشت روانی سالمندان , مقابله با هیجان مرگ و اصلاح سیستم بازنشستگی برای سالمندان مورد بررسی قرار می گیرد.
همه ما پیر می شویم یا به قول گوته " سالخوردگی همه مارا غافلگیر می کند " زیرا پدیده سالمندی اگر چه در گذشته بصورت کنونی مشکل نبوده ولی در عصر حاضر و در سایه عوامل و نمونه هایی چند از جمله بالا رفتن امید زندگی و افزایش جمعیت سالمندی آنرا بصورت واقعیت قرن درآورده است . واقعیتی که انسان همواره فرآیند سالمندی را در صورت وجود شرایط مناسب زیستی به عنوان روند طبیعی گذر عمر پشت سر می گذارد . پیامد این واقعیت مسائل و مشکلات سالمندی است که ابتدا در کشورهای پیشرفته و سپس در سایر کشور ها واقعیت یافته و می یابد . لیکن طرز تلقی و برخورد با این مسئله و پاسخگویی به آن متناسب با فرهنگ و امکانات هر جامعه است . کنفراسها و سمینارهای ملی و بین المللی خود مبین چنین معضل جهانی است و دستیابی به راه حل ها و تبادل اندیشه هاست . تغییر ساختار خانواده در جهان عمدتا" و در ایران مخصوصا" یکی از علل مهم این رویداد است . در این مقاله هدف بررسی مشکلات سالمند درخانواده امروزی است . در این زمینه زندگی ماشینی ، مهاجرتها ، جداگزینی اعضای خانواده ها ، اشتغالات خارج از منزل زنان و دختران و اصل فن سالاری در جامعه به جای تجربه و شمار عمر و مخصوصا"شتاب تغییرات اجتماعی موضوعی است که مسائل ومشکلات پدیده سالمندی را مطرح ساختهاست که در این رابطه در پایان پیشنهادات و راه حلهایی ارائه شده است .
برخلاف فرهنگ غرب، که وجود سالمندان را در خانوادهها،زائدهاى مزاحم مىپندارند و مىکوشند براى آنکه آزادیهاىشخصىشان محدود نشود و مزاحمى نداشته باشند، به نحوى آنان را ازمحیط خانه و روابط خانوادگى دور کنند و به «خانه سالمندان» بفرستند،اسلام به آنان ارج مىنهد و حرمت قائل است و به رعایتحقوق واحترام آنان سفارش کرده و به بهرهگیرى از تجارب و افکار پخته آنانتشویق مىکند. در این بخش، شیوه صحیح برخورد با پیران و سالمندان - چهپدر و مادر و چه سالمندان دیگر – مورد بررسی قرار می گیرد.
مجموعه افراد یک فامیل، نسبتبه بزرگ خاندان احتراممىگزارند و در کارها با آنان مشورت مىکنند و در اختلافات، به راى وحکمیت و داورى آنان ارج مىنهند و گاهى یک سخن از سوى آنان،آتش فتنهاى را خاموش مىسازد، یا تفرقه و کدورتى را به وفاق وهمدلى و آشتى مبدل مىسازد.
نعمت وجود بابرکت آنان، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتىبه جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشاى آنان پى مىبرند که از دستبدهند. چه بسیار اختلافها و قهرها و نزاعهاى خانوادگى که پس ازدرگذشت «بزرگ خاندان» چهره نشان مىدهد و چه بسیار رابطهها ورفت و آمدها که قطع مىشود، یا به سردى مىگراید، و علت آن فقط ازدنیا رفتن محورى است که مایه دلگرمى، امید، انس و معاشرت فامیلاست.
رسول خدا(ص) فرمود: «البرکة مع اکابرکم»; (1) .
برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست.
این اشاره به همان نقش محورى، فروغبخشى، صفاآورى، هدایتو ارشاد، تجمع و الفت است که در وجود آنان نهفته است. پس اگربزرگترها در فامیل و خانواده، چراغ روشنىبخش و محور وحدت وهمدلى و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهاى خانوادگىاند، باید اینجایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد.
رعایت ادب و مقتضاى حقشناسى نسبتبه عمرى تلاشصادقانه و ایثارها، گذشتها، دلسوزیها و سوختن و ساختنها که بزرگاناز خود نشان دادهاند، آن است که در خانوادهها مورد تکریم قرار گیرند،عزیز و محترم باشند، به آنان بىمهرى نشود، خاطرشان آزرده نگردد،به توصیهها و راهنماییهایى که از سر سوز و تجربه مىدهند، بىاعتنایىنشود.
خود «بزرگسالى» و «سن بالا» در فرهنگ دینى ما احترام دارد. اینسخن پیامبر خدا(ص) است: «من عرف فضل کبیر لسنه فوقره، آمنه الله تعالىمن فزع یوم القیامة»; (3) .
هر کس فضیلت و مقام یک «بزرگ» را به خاطر سن و سالشبشناسد و او را مورد احترام قرار دهد، خداى متعال او را از هراس ونگرانى روز قیامت ایمن مىدارد.
احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانى نسبتبه کوچکترها، ازدستورالعملهاى اخلاقى اسلام است و کانون خانوادهها را گرم و مصفامىسازد
اگر جوانان قدرسالمندان را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند،هم رشتههاى عاطفى پیوندهاى انسانى از هم گسسته مىشود، هم ازرافت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم مىشوند، هم نشانهبىتوجهى خود به ارزشها را امضا کردهاند.
سالمندان به طور عموم، از احترام برخوردارند. اگر پدر و مادرباشند که این وظیفه، سنگینتر و مسؤولیت مضاعف است. قرآن کریماز تندى و پرخاش نسبتبه پدر و مادر پیر نهى مىکند و به سخن نیکو لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن بال رافت در برابر آنان وخیرخواهى و دعا در حق آنان دعوت مىکند.
هر گاه یکى از آن دو (پدر و مادر) یا هر دو نزد تو به سن پیرى وسالمندى رسیدند ، آنان را طرد مکن و به آنان سخنکریمانه بگو و بال فروتنى را از روى رحمت و شفقتبراى آنانبگستر، و بگو: پروردگارا! همان گونه که مرا در خردسالىام تربیتکردند، تو نیز بر آنان رحمت آور.
ادب و احترام نسبتبه پدر و مادر سالمند، آن است که: آنان را بهاسم، صدا نکنى، به احترامشان برخیزى، از آنان جلوتر راه نروى، باآنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویى، نیازهایشان را برآورى،خدمتگزارى به آنان را وظیفهاى بزرگ بدانى و از آنان در سن کهولت وپیرى مراقبت کنى.
در حدیث است که امام باقر(ع) فرموده است: پدرم به مردىنگریست که همراه پسرش راه مىرفتند و پسر به بازوى پدرش تکیهداده بود. پدرم تا زنده بود، با آن جوان (به خاطر این بىحرمتى نسبتبهپدرش) صحبت نکرد. (8) .
از عمدهترین راههاى انتقال یک فرهنگ به نسلهاى آینده، رفتارپدر و مادر و مربیان است. کودکان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، ازآن الگو مىگیرند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبتبهسالمندان، اگر در عمل و رفتار ما تجلى یابد، فرزندان ما نیز، اینفرهنگ را مىآموزند و با همین آداب و رسوم بار مىآیند. کسى که انتظارادب و معرفت و حقشناسى از فرزندانش دارد، باید همین حالت رانسبتبه پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از اوبیاموزند.
این یک سنت تاریخى و تاثیر و تاثر از اعمال و رفتار است. هرکس چیزى را درو مىکند که کاشته است. اگر در حدیث است که «لامیراث کالادب»; هیچ ارثى همانند ادب نیست که از بزرگان به فرزندانبرسد، در این مورد هم مصداق مىیابد.
جاى سالمندان، پیش از آنکه در «آسایشگاه»ها و «سراى سالمندان»باشد، کانون گرم و بامحبتخانههاست، تا چراغ خانه روشن بماند ومحور تجمع و الفت افراد گردند. و از اندیشه آنان نیز استفاده شود.بالاخره آنان، حاصل یک عمر، تجربه و چشیدن سرد و گرم روزگارندو مىتوانند «مشاور» خوبى در تصمیمگیریهاى زندگى باشند.
همچنان که کودکان و نوجوانان، از رفتار و عمل بزرگترها درس والگو مىگیرند، سالمندان نیز گاهى از نظر فکرى و قضاوت ودیدگاه، تحت تاثیر رفتار جوانان قرار مىگیرند. بسیار اتفاق افتاده استکه خانوادهاى غیر متدین و بىتفاوت نسبتبه ارزشها و پاکیها، در اثرمشاهده رفتار شایسته از جوانشان، به راه آمدهاند. در واقع، جوان پاکدلپاک رفتار، با نحوه عملش بر بزرگترها هم تاثیر بگذارد.
با ادب نسبتبه بزرگان و گرامیداشتخاطرسالمندان و تحویل گرفتن آنان و نیکى و مراقبت از آنان، جامعهاىخوب و خانوادهاى باصفا و روابطى مستحکم و عاطفى داشته باشیم.
و نیز ... قدر نعمت جوانى را بدانیم که این گوهر، همیشه با مانیست.
نقش و جایگاه و توانمندیهای سالمندان در جامعه
سالمندی مرحله ای حساس از عمر انسان است که اگر با سلامت و رفاه مبنی باشد از دورانبسیار خوش زندگی است . اما اگر همین دوران با فقر و بیماری توام شود دوران پر مصیبت و تلخی است و دوران سالمندی و به عبارت زیبا تر دوران سالخوردگی ، سالهای پختگی و تجربه است . کسانی که درختان با شکوه پربار حیات عمر خود راکه ثمرههر آنچه در نوجوانی ، جوانی و میانسالی اندوخته اند ، کسانیکه دوران فرزانگی و درایت را پشت سر گذاشته اند ، این دوران از زندگی ، شمع شدن برای زندگی دیگران است . سالها بهره و لذت بردن از خاطرات ، از اندوخته های گذشته سالهای طلایی که جوانتر و میانسالها به سراغ ( پیران دیر مغان ) بیایند و یاد بگیرند چگونه بودن را . در پیری از هزرا جوان زنده دل تریم صد نوبهار ، رشک برد برخزان ما تحلیل تاریخی درمورد سالمندان دو تصویر می باشد . یکی سالمندی را با تحلیل نیرویجسمی ، ضعف جسمی و فکری و عدم کارآمد اجتماعی و سرانجام مردن در تنهایی تصویر دوم شامل خصوصیاتی از احترام ، عزت ، افتخار دوستی های دیرپا و مهربانیهای بین فرزندان ونوادگان و سرانجام مرگی در آرامش و اتمام زندگی پربار و ارزشمند است . تئوری فعالیت ، اساس رضایت و خوب بودن فرد است و سالمندی که در فعالیتهای اجتماعی شرکت می کنند و علائق جدید ایجاد می کنند ، این دوران را بارضایت بیشتریسپری می کنند . پیری نه تنها دوران انزوا و افسردگی نیست بلکه دوران خرسندی می تواند باشد. یکی از ثمرات و شکوفاییهای این دوران توانایی اندیشه و تصمیم در موارد سخت و پیچیده است ، حل مشکلات با حاصل انتقال تجربه در سالمندی است ، این اصل در تمام ملل دنیا به جامعیت رسیده است
مهیاى پذیرش نقش جدید در سالمندان
مادر فردى است که نقش رفتارى و عملکردى او در درون خانواده کاملاً مشخص و تعریف شده است.
افراد بر اساس ویژگى هاى فردى همچون سن، جنس، تحصیلات، نژاد، طبقه اجتماعى در طول زندگى شرایط پذیرش و ایفاى نقش هاى متفاوتى را پیدا مى کند. این نقش ها با تغییر هر یک از ویژگى ها دستخوش تغییر مى شوند.
اما مى بایست همیشه به این واقعیت توجه کرد که در هر حال با گذشت زمان و افزایش سن در طول زندگى، نقش هاى اجتماعى که افراد مى پذیرند و در قالب آن ایفاى نقش مى کنند، در حال تغییر است.
گروه هاى اجتماعى نیز از سنین مختلف توقعات و انتظاراتى متفاوت دارند. براى مثال، در جامعه انتظارى که از یک جوان در مورد ساعات، نوع و نحوه اشتغال مى رود، با یک فرد مسن بسیار متفاوت است.
در واقع هنجار سنى به ما مى گوید که افراد در موقعیت ها و برهه هاى مختلف زندگى چه نقشى را باید ایفا کنند.
بعضى از نقش ها توسط قوانین تعریف مى شوند، درحالى که بعضى از نقش ها در فرهنگ و آداب جامعه شکل مى گیرند. در هر حال، اکثر نقش ها تحت تأثیر سن قرار دارند، به طول مثال، در اکثر جوامع بشرى محدودیت هاى فراوانى براى کودکان و سالمندان وجود دارد که ناشى از آن است که دیگران گمان دارند که آنان توانایى، ظرفیت، دانش و قدرت فیزیکى لازم براى ایفاى بسیارى از نقش ها را ندارند.
اصل بسیار مهم در نقش هاى اجتماعى، اصل تغییر نقش هاست. افراد بویژه سالمندان باید آمادگى لازم براى تغییر نقش ها را داشته باشند. آنان باید بتوانند نقش هاى گذشته را که زمان ایفاى آنها سپرى شده است، به فراموشى بسپارند و مهیاى پذیرش نقش هاى جدیدى شوند.
تغییر نقش والدین
فرزندان با رسیدن به بلوغ جسمى و فکرى به تشکیل خانواده مستقل و ترک والدین خود مى اندیشند. تعداد زیادى از فرزندان به دلایل مختلف شغلى، تحصیلى و سایر موارد مجبور به ترک خانه پدرى و مادری و حتى مهاجرت به شهرهاى دور و کشورهاى دیگر مى شوند. در اینجا، نقش والدین دچار تغییر مى شود و پدرها و مادرها باید این تغییر نقش را به خوبى درک کرده، خود را آماده پذیرش نقش هاى جدید در قبال فرزندان خود کنند. آنانى که نمى توانند این تطابق را به خوبى درک کرده، از پذیرش نقش جدید عاجزند، خود و فرزندان خود را با مشکلات فراوان مواجه مى سازند.
در این مورد ارائه خدمات مشاوره به سالمندان و خانواده هاى آنان مى تواند در پذیرش نقش هاى جدید مفید باشد.
بازنشستگى یکى دیگر از نقش هایى که در دوران سالمندى دستخوش تغییر مى شود، نقش شغلى افراد است. با رسیدن به سن بازنشستگى، فرد موقعیت شغلى خود را از دست مى دهد. متعاقب آن تغییراتى در وضعیت اقتصادى و استقلال مالى فرد به وجود مى آید. پیامدهاى بازنشستگى با توجه به اختیارى بودن و یا اجبارى بودن آن در میان سالمندان متفاوت است، ولى آنچه اهمیت دارد این ست که سالمندان و نظام هاى حمایتى اجتماعى باید به دنبال تعریف نقش هاى جدید و جایگزین کردن آن با نقش قبلى باشد.
ایجاد شغل هاى پاره وقت، نیمه وقت و استفاده از تجارب سالمندان با تجربه به عنوان مربى، راهنما، مشاور، بازرس و ارزیاب، امکان ایفاى نقش هاى جدید براى آنان را در دوران پس از بازنشستگى فراهم مى آورد.
از طرفى، باتشکیل شبکه هاى اجتماعى (کانون هاى مختلف سالمندى) براى سالمندان مى توان امکان و موقعیت هاى اجتماعى فراوانى را براى آنان فراهم کرد تا نقش هاى اجتماعى جدید را بپذیرند.
همسرازدست دادن
متأسفانه در دوره سالمندى، احتمال از دست دادن همسر و ادامه زندگى به تنهایى بسیار فراوان است. با توجه به این که نرخ امید به زندگى در زنان بیشتر است و احتمال عواملى همچون تصادفات جاده اى، حوادث کار و جنگ براى مردان بیشتر است، تنهایى در زنان شایع تر است.
در ایران حدود ?? درصد از زنان سالمند به تنهایى (بدون همسر) زندگى مى کنند که ناشى از بالاتر بودن نرخ امید به زندگى در آنان نسبت به مردان و احتمال بیشتر وقوع حوادث همچون تصادفات جاده اى و حوادث هنگام کار در مردان نسبت به زنان است. از طرفى، مردان با مرگ همسرانشان شانس بیشترى براى ازدواج مجدد دارند که این امر در زنان کمتر اتفاق مى افتد.
با از دست دادن همسر، نقش همسرى و بعضى از نقش هاى عاطفى که افراد ایفا مى کنند از بین مى رود و حتى نقش هویتى افراد نیز دچار تغییر مى شود؛ بویژه اگر آنان وابستگى زیادى به همسرشان داشته باشند.
اما باید توجه داشت که براى این افراد همیشه فرصت هاى مناسب براى پذیرش نقش هاى جدید وجود دارد. آنان باید آمادگى ایفاى نقش هاى جدید را در خود فراهم آورند و در جست وجوى نقش هاى اجتماعى متناسب با سن، موقعیت و شرایط خود باشند.
تغییر نقش سلامت جسمى
ناتوانى هاى جسمى مانند کاهش قدرت عضلات، کم تحرکى، درد مفاصل، کاهش قدرت بینایى، کاهش قدرت شنوایى، کاهش انعطاف پذیرى و عضلات و اندام ها نقش جدیدى است که افراد با افزایش سن و رسیدن به سالمندی تجربه مى کنند. البته درجه و شدت آنان در افراد مختلف متفاوت است و البته بستگى زیادى به سبک زندگى آنان دارد.
نقش استقلال فردى
یکى از نقش هایى که ممکن است در دوران سالمندی حادث شود، وابستگى افراد است که این وابستگى امکان دارد جسمى و یا اقتصادى باشد.
وابستگى جسمى، زمانى رخ مى دهد که فرد براى انجام فعالیت هاى روزمره خود از قبیل بهداشت فردى، استحمام، لباس پوشیدن، بیرون رفتن، غذا خوردن به کمک دیگران نیازمند باشد.
وابستگى اقتصادى زمانى است که فرد سالمند براى برآوردن نیازهاى خود استقلال مالى نداشته باشد.
در این جا، نقش خانواده، جامعه و نظامهاى حمایتى دولتى و غیر دولتى از اهمیت ویژه اى برخوردار است. آنان با کمک فرد سالمند مى بایست از تمامى امکانات، تجهیزات و منابع جامعه استفاده کنند تا استقلال فردى سالمند را حفظ کنند. در بسیارى از مواقع، مى توان با بهره جستن از فناورى هاى نوین، استفاده از وسایل توان بخشى، مناسب سازى محیط و تأمین اجتماعى مشکلات جسمى و استقلال سالمندان را تنظیم کرد.
دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI